ماری کاسات نقاش مشهور آمریکایی
ماری کاسات از هنرمندان و نقاشان مشهور آمریکایی است که در سبک امپرسیونیسم فعالیت داشت. از معدود هنرمندانی است که در آثارش به صورت ویژه به زنان توجه کرده است. او با توجه به این امر جزء برترین زنان تاریخ هنر می باشد.
ماری استیونسن کاسات متولد 22 مه سال 1844 میلادی در ایالت پنسیلوانیا می باشد. او در یک خانواده با وضعیت مالی مطلوب به دنیا آمد. پدرش رابرت سیمسون کاسات از دلالان موفق سهام بود و چندان به هنر علاقه نداشت. مادرش کاترین کلسو جانستون فردی تحصیل کرده و با سواد بود و همواره ماری را به علاقه اش، نقاشی تشویق می کرد. با توجه به اینکه پدرش با تحصیلش مخالفت می کرد، او در آکادمی هنرهای زیبا پنسیلوانیا تحصیلاتش را ادامه داد. خانواده او نگران عقاید فمنسیتی بودند که در برابر شاگردان مرد اعال می شد. با توجه به اینکه در این کلاس ها 20 درصد از شاگردان زن بودند. اکثر آنها هنر را به عنوان یک مهارت اجتماعی دانسته و تعداد اندکی از این 20 درصد مانند ماری هنر را همچون شغل برای آینده خود می دانستند.
تحصیل در رشته هنر
طی ممنوعیت ها و مشکلاتی که در برابر زنان علاقه مند به تحصیل در رشته های هنری وجود داشت او در سال 1860 به تحصیل در پاریس روی آورد و به همراه مادرش به فرانسه مهاجرت کردند. ماری به صورت شخصی در کلاس های نقاشی شرکت می کرد. در آن سال ها نقاشان زن با مشکلاتی پیش رو بودند که ساده و پیش پا افتاده نبودند. آنها اجازه آموزش نقاشی و تحصیل در رشته های هنری را نداشتند. تنها معدود نفراتی که دارای توانایی و استعداد در خلق آثار هنری بودن امکان تحصیل در آکادمی ها را داشتند. با تمام این وجود باز هم محدودیت برای زن ها تمامی نداشت، آنها حق استفاده از مدل های زنده برهنه را برای ترسیم فیگور نداشتند و مجبور بودند از مجسمه برای این امر استفاده کنند.
ماری در چنین شرایطی با بهره گیری از نقاشی های اساتید قدیمی که تحت تعلیم آها قرار داشت مهارت خودش را تقویت کند. زمانی که در فرانسه حضور داشت و رابطه دوستانه ای که برقرار کرده بود هر روز به موزه لوور می رفت و از نقاشی های مطرحی که در آنجا وجود داشت کپی می نمود و همین امر سبب پیشرفت او در نقاشی شد. او در موزه این فرصت را پیدا کرد تا با هنرمندان و دانش آموزان آمریکایی و فرانسوی آشنا شود. الیزابت جین گارنر ازجمله کسانی بود که در این مکان ملاقات کرد این دو بعهد ها از دوستان صمیمی یک دیگر شدند. همچنین آشنایی با گارنر سبب دیدار و در نهایت ازدواج کست با ویلیام آدولف بوگوروکو از نقاشان مشهور آن زمان شد.
ماری کاسات در اواخر سال 1866 میلادی در کلاس هایی که توسط هنرمند برجسته آن دوران چارلز جاشوا چاپلین برگزار می شد شرکت نمود. در این دوران او در کلاس اساتید مختلفی شرکت نمود و سبک های مختلف را فرا گرفت. او در سفر هایی که به حومه شهر داشت از نحوه زندگی مردم نقاشی می کشید. یکی از آثار او که به سبک رمانتیک ترسیم شده جهت نمایش در نمایشگاه پاریس برگزیده شد. این اثر جز اولین کار های او در دهه اول نقاشی اش بود.
فعالیت های هنری ماری کاسات
چهره هنر در فرانسه در حال تغییر بود و هنرمندانی چون مونه و کوربه که از هنرمندان رادیکالی آن دوران بودند سعی بر براندازی قانون سنتی دانشکده های هنری را داشتند. در همین حین گروه های امپرسیونیسم در حال شکل گیری بودند. الیزا هلمن از دوستان کست در نامه ای به او عنوان نمود” هنرمندان از سبک های آکادمیک دست کشیده اند و در جست و جوی مسیر جدیدی هستند که موجب هرج و مرج شده.” با این وجود ماری همچنان به روش سنتی وفا دار بود و به ادامه فعالیت خود در این سبک می پرداخت. گرچه خود او نیز از این کار خسته بود با این وجود به مدت 10 سال به این کار ادامه داد.
پس از شروع جنگ در سال 1870 به امریکا بازگشت و به همراه خانواده اش در آلتونا زندگی کرد. پدرش همچنان از شغل و حرفه ای که انتخاب کرده بود ناراضی بود. فقط هزینه های اساسی زندگی او را تامین می کرد و هزینه های کار ها و لوازم هنری او را پرداخت نمی کرد. در این مدت دو اثر خود را در گالری هنر نیویورک قرار داد، گرچه آثار او توسط بسیاری از هنرمندان تحسین شد اما موفق به فروش هیچکدام یک از آن ها نشد. در تابستان به علت عدم دسترسی به آثار مناسب جهت مطالعه نسبت به کار هنری بی انگیزه شده بود و با توجه به اینکه به درآمد مستقل نیاز داشت به فکر رها کردن هنر افتاد. او برای امتحان مجدد شانسش به شیکاگو سفر کرد و در سال 1871 در یک حادثه آتشسوزی بسیاری از آثار اولیه اش را از دست داد. آثار ماری پس از مدتی توجه آرک بیشاپ را به خود جلب کرد، پیشاپ جهت تامین هزینه های سفر و اقامتش در اروپا به او پیشنهاد کپی کردن آثار هنرمندان ایتالیایی را داد و جهت این کار با بیشاپ قرار دادی را امضا نمود. با کمک یکی از دوستانش به نام امیلی سارتین که از هنرمندان شناخته شده اروپا بود بار دیگر به فرانسه سفر کرد.
پس از بازگشت ماری به اروپا آثارش با استقبال روبرو شد به طوری که یکی از آثار او با نام دو زن گل ها را در طول کارناوال پرتاب می کنند در یکی از نمایشگاه ها پس از نمایش به فروش رسید. او توجه ویژه ای به موضوعاتی که در پارما (شهری در ایتالیا) مورد توجه مردم قرار داشت پرداخت، او در آنجا نیز مورد حمایت گروه های هنر قرار گرفت به نحوی که همه از او صحبت می کردند و مشتاق دیدن او بودند. پس از اتمام قرار دادش با بیشاپ به اسپانیا رفت و در آنجا تابلویی با موضوع رقصنده اسپانیایی ترسیم نمود که هم اکنون در موزه هنر های آمریکا نگهداری می شود. او نسبت به سیاست های سالن و ایده های سنتی که بر آنجا حاکم بود انتقاد داشت و در سال 1874 فرانسه را ترک نمود. از اینکه آثار زنان هنرمند با بی توجهی روبرو بود مگر آنکه از حمایت دولت یا اشخاص معروف بهره مند می شد، بیزار بود و نمی خواست این روابط را بپذیرد.
امپرسونیست و ماری کاسات
در زندگی خانوادگی خود مشاجره و درگیری هایی با همسر خود داشت، به طوری که به فکر جدایی از ماری افتاد چرا که فکر می کرد او فردی خودخواه و یک دنده است. در نهایت این دو از یک دیگر جدا شدند و ماری با توجه اندوهی که از این اتفاق در وجودش ایجاد شده بود به فکر ترسیم نقاشی هایی با موضوعات جدید و مدرن افتاد تا به این وسیله توجه افراد خارجی را به کار های خود جلب کند. این کار او با بی توجهی و عدم استقبال مردم همراه بود به طوری که ظرف مدت هفت سال هیچ سالن و نمایشگاهی کار های او را برای نمایش نپذیرفت. او در سخت ترین و تاریک ترین لحضه زندگی خود قرار گرفته بود. تا اینکه ادگارد دگا از او دعوت کرد تا کارهایش را در نمایشگاه امپرسیونیست ها به نمایش بگذارد. این گروه در سال 1874 شروع به برگزاری نمایشگاه کرد و با انتقاد های بیساری رو برو بود. امپرسیونیست ها به صورت آزادانه فعالیت می کردند و هیچ موضوع خاصی را دنبال نمی کردند و ترجیح می دادند از رنگ های پر انرژی به صورت خالص و بدون ترکیب استفاده نمایند.
فعالیت امپرسیونیست ها با مخالفت های بسیاری از هنرمندان همراه بود. و به عقیده بسیاری از آنها امپرسیونیست ها به بیماری ناشناخته چشمی مبتلا بودند. در سال 1875 زمانیکه ماری کاسات برای اولین بار اثری از ادگار دگا را در فروشگاه هنری دید بسیار شیفته اثر و هنر او شد به طوری که در رابطه با آن چنین می گوید:
وقتی برای اولین بار کار های ادگار دگا را دیدم طوری به شیشه فروشگاه چسبیدم که بینی ام به شیشه چسبید و مات تماشای اثر او بودم. دیدن کار ادگار زندگی مرا تغییر داد. در کار او من هنری را که میخواستم ببینم دیدم و تحت تاثیر قرار گرفتم.
دگا تاثیر بسزایی در آثار ماری داشت و به او نحوه کار با پاستیل را آموخت به طوری که ماری آثار بسیاری را با این تکنیک به تصویر کشید. با توجه به دعوت دگا برای شرکت در نمایشگاه امپرسیونیست ها در سال 1878 ماری با شور و اشتیاق فراوان آثارش را برای به نمایش گذاشتن آماده کرد. ماری از همکاری با امپرسیونیست ها بسیار خوشحال بود و گفته است که ما در حال مبارزه با نا امید هستیم و باید با تمام قدرت به کار خود ادامه دهیم. ماری قصد داشت با توجه به سبکی که در آثارش به نمایش گذاشته بود آثارش را به فرانسوی ها بفروش برساند و موفقیت مالی کسب کند.
ماری در سال های 1881 تا 1883 به صورت عضوی فعال در نمایشگاه امپرسیونیست ها شرکت می کرد و آثار بسیاری را برای نمایش آماده کرد. با همکاری لوسین الدر و هری هومایر آثار منتشر شده تحت عنوان امپرسیونیست را جمع آوری نمودند که هم اکنون در موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری می شود. در این دوران پرتره های بسیاری را از خانواده خود ترسیم کرد که معروف ترین آن تابلو الکساندر کاسات و پسرش است. سبک ماری در حال تکامل بود به طوری که بعد از سال 1886 خود را متعلق به جنبش هنری و تکنیک تجربی خاصی نمی دانست.
بزرگسالی تا در گذشت ماری کاسات
ماری کاسات به دلیل آثاری ظریفی که در رابطه با مادر و کودک ترسیم نموده شهرت فراوانی پیدا کرد. او در دهه 1890 بسیار پرکار بود و این دوران جزء خلاق ترین دوران هنری او بشمار می رود. در این دوران او مجموعه حکاکی با قلم فلزی و چاپی با کیفیت را ایجاد کرده بود که از آثار اساتید ژاپنی الهام گرفته بود. از جمله دیگر آثار او نقاشی با موضوع زن مدرن می باشد که به سفارش یک زن بازرگان جهت نصب بر روی دیوار نمایشگاه نقاشی شد. در این اثر او زنان را به صورت جدا از دنیای مردان و خوشحال دست یافته به حقوق خود تصویر کرده است. این اثر بعد از فرو ریختن ساختمان نمایشگاه مفقود شد و اثری از آن پیدا نشد.
زمانی که دکتر ماری را مبتلا به بیماری دیابت، روماتیسم آب مروارید تشخیص داد او از فعالیت خود در زمینه هنر دست نکشید اما در سال 1914 با از دست دادن بینایی مجبور شد نقاشی راکنار بگذارد. درنهایت او در 14 ژوئن سال 1926 در اطراف پاریس در گذشت و در قبرستان خانوادگی خود در فرانسه به خاک سپرده شد.
دیدگاهتان را بنویسید